مرخصی تشویقی خاطره ای از... امینی خویی

سرباز ژاندارمری بودم و در گروهان ژاندارمری شهرکرد خدمت می کردم ، یک روز از بازرسی فرماندهی ژاندارمری بازدید داشتیم .

درزمان ژاندارمری علیرغم اینکه دفاتر و پرونده ها و تمام قسمت های اداری و عملیاتی ژاندارمری با حضور کارشناسان و متخصصین مورد بازرسی عمیق و دقیق مورد بازدید قرار می گرفت ، به سرو وضع ظاهری پرسنل و اماکن نیز اهمیت داده می شد و حتی روی لامپ سقف دست می کشیدند که گرد و خاک نداشته باشد .

محل نظافت من نیز بایگانی وظیفه عمومی بود که یک سالن پر از قفسه و پرونده بود لیکن در روز بازدید اتفاق تلخی برای من پیش آمد .

اتفاق این بود که رفتم پارچ آب را از شیر آب سالن دستشویی آب کردم و آمدم بیرون تا در کتری برقی چای درست کنم .

فرمانده گروهانمون بلافاصله بعد از خروج من رفتند تا نظافت دستشویی و سرویس بهداشتی را چک کنند ، نمیدونم کدام بی وجدانی بعد از نظافت رفته بودند فلاسک چای را در داخل سنگ دستشویی برگردانده بودند و چون من بلافاصله با پارچ آب خارج شدم ، جناب سروان مرا دید فکر کرد کار من بوده در حالی که اصلاً فلاسک چای دستم نبود ، خلاصه جناب سروان که عصبی و دلهره و دغدغه بازدید داشتند بلافاصله مرا با سیلی و لگد کتک زدند و هرچه می گفتم جناب سروان من اصلا پارچ آب دستمه و خداشاهده من اصلاً تفاله چای های داخل سنگ را ندیدم و نرفتم اونجا ... ولی گوش شنوایی وجود نداشت .

وقتی با چشم گریان برگشتم داخل وظیفه عمومی ، خدا خیرش بده آقای حیدرعلی کریمی معاون حوزه وظیفه عمومی خیلی ناراحت شد و بلافاصله 5 روز مرخصی تشویقی برای من درخواست کردند که جناب سروان روی آقای کریمی را زمین ننداختند و با این مرخصی موافقت کردند و اینجا بود که شیرینی مرخصی تشو.یقی تلخی کتک کاری را از بین برد .