استکان خاطره ای از منوچهر اعظمی

آموزشی مرکز آموزش شاهرود بودیم ، سر کار استوار محبی خیلی علاقه به چای داشت .

یادم هست یه روز سربازا داخل آسایشگاه با دو عد میخ و سیم و پارچ پلاستیکی آب جوش کرده بودند و یه چای نپتونم انداخته بودن داخلش و می خوردند بعد سرکار استوار محبی که خیلی هم اهل جدول حل کردن بود و اطلاعات خوبی داشت اومد تو آسایشگاه و نگاهی به تشکیلات چای انداخت و گفت : یعنی شما فقط به چای بسنده کردید یا تلخی هم هست و ما خبر نداریم !؟

سربازحیدری که بچه اصفهان بود خنده ش گرفت و گفت : سر کار استوار تلخی که هیچی نوشابه م داریم

و کلی بچه ها خندیدند

سرباز کاکایی گفت : سرکار استوار بفرما فعلاً یه چای بخور تابعدش

دوباره بچه ها خندیدند

سرکار استوار محبی گفت : جداً انگار شمام چای خورید

بزا یه مطلب بگم

سپس ادامه داد شما می دونید ریشه ی لغت استکان از کجاس ؟

هر کسی یه جوکی انداخت و به شوخی گرفت !

گفت : در قدیم بعضی تجار اروپایی برخی ظروف مخصوص نوشیدن چای را که به پیاله موسوم بودند از عرب ها گرفته و با خود به اروپا بردند و آن را

"East tea can"

"ظرف چای شرقی" گفتند.

و اینجا بود استکان معروف شد.

یاد همه سربازا ن هم دوره ای ، سربازان کبیری کریمی ، رضایی ، ابو طالبی ، اعظمی ، حیدری ، کاکایی ، شاه علی ، منصوری ، معین ، معتمدی بچه مشهد ، آدوس بچه زاهدان ) رستمیان بچه شمال ، زارعی بچه آباده و ...

درجه داران و افسران : جناب سرهنگ کمالی ، سرگرد اعتدالی ، جناب سروان محمدی ، ستوان کریمی ، استوار محبی ، استوار اسحاقی درچه ، گروهبان صالحی ، گروهبان موسوی تبریزی و ... بخیر